شاهزاده کوچولوی ما رایان

خاطرات ما با رایان


 

به نام خدا

 امروز 23 فروردین رایان ما 2 ماهه شد . 2 ماهه شدن عشقمون مبارک

شنبه 20 فروزدین ساعت 32 : 9 رایان در بیمارستان طبی کودکان توسط خانم دکتر اشجعی ختنه شد به روش جراحی .

مامانايي كه پسر دارن زودتر اين كار رو انجام بدين . رايان الان كاملا هوشيار شده و من و باباش رو خوب مي شناسه و حركاتش زياد شده و همش در حال جنب وجوشه واسه همين وقتي ختنه كرديم اولش نگران بودیم ولي واقعا كار دكتر اشجعي عالي بود و رايان حتي يه بار هم جيغ نزد .

راستش دکتر اشجعی رو دکتر فرزانه معتمد به ما معرفی کرد . ما اصلا نمی دونستیم با چه روشی می خواد ختنه کنه یکشنبه که پانسمان رو باز کردیم دیدیم حلقه ای در کار نیست .تازه فهمیدیم با روش جراحی ختنه شده هههههههه

خوبی این روش این بود که رایان هیچ دردی نکشید چون تو این روش خواب آلود می کنن بعد عمل میکنن .

بايد 10 روز ديگه ببريمش دكترش ببينه .دعا كنين زخمش زود خوب بشه .

ساعت 10 : 10 اجازه دادند که پیشه رایان باشم لباساشو عوض کردم و رفتیم خونه . دکترش گفت که تا 10 روز با پماد جنتامایسین مرتب چربش کنم و از فرداش هم می تونم بشورمش و تا 2 ساعت بعد هم نباید شیر بهش بدم.

رایان دیگه الان کاملا من و رضا رو می شناسه و کلی خنده به ما تحویل میده . یه صداهایی هم در میاره و با خودش حرف میزنه .اولین صدایی که تکرار میکنه او است .

وقتی بهمون نگاه می کنه احساس می کنیم الانه که یه چیزی بگه دهنش پر از حرفه ولی هیچی نمیگه

یه کار با مزه ای که کرده این بود که یه بار که بازش گذاشته بودم رفتم دستشویی و تا اومدم دیدم که تشکچه تعویضش رو یه جا شوت کرده و خودشم یه جا شوت شده و جیشش هم یه جا دیگه   کلی خندیدیم

الان شبها رايان ساعت 2 بعضي وقتها هم 3 مي خوابه و 6 يا 7 بيدار ميشه . انگار داره عادت مي كنه و خوابش تنظيم ميشه .  

شاهزاده کوچولوی ما کمی تو خارج کردن بادش زور می زد و گریه می کرد دکترش اينفكول براش نوشت که هر 6 ساعت 15 دقیقه قبل شیر خورد و الان راحتر از قبل بادش خالي مي شه ولي بعضي وقتها هم كلي زور مي زنه و گريه مي كنه .

مولتی ویتامین رو اصلا دوست نداره و 2 بار هم تا حالا پریده تو گلوش و من از ترس مردم . دیگه بهش آ د میدم.

یه بار هم دهنش برفک زد و بعد از خوردن قطره نیستات خوب شد . حالا باید واکسن 2 ماهگیش رو بزنیم دعا کنین اذیت نشه و ما رو هم اذیت نکنه

 

راستي در مورده پوشك من اوي بي بي استفاده ميكنم واقعا عاليه و من عاشقه بوش هستم من هر 2 ساعت كه شير ميدهم قبلش پوشك رايان رو عوض مي كنم .

زبان كودك دانستن توسط خانم محترمی کشف شده و کلی کار ما رو راحت کرده رايان دقيقا 3 تا حرف رو خیلی ميگه .

كلمه neh كه يعني گرسنگي رو همواره ميگه من هميشه آروغش رو نميگيرم ولي سعي مي كنم بيشتر بگيرم . بعضي وقتها eh هم ميگه كه يعني باد گلو داره .

یه بار هم داشت غر غر میکرد تا بغلش کردم خیلی محکم گفت neh یعنی من گرسنه ام سریع به من شیر بده

 

 

 

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب:,ساعت 12:12 توسط مامان و بابای رایان|


 

به نام خدا

یه چند وقتی هست که می خوام بیام و وبلاگ رو آپدیت کنم اما یه مدت خوده وبلاگ باز نمی شد و فیلتر بود و یه چند وقت هم عکسا باز نمی شد و حالا هم قالب وبلاگ فیلتره و هنوز هم برطرف نشده

کاش از اول به حرفه رضا گوش می کردم واسه گیلاسمون سایت درست می کردم  .

زردی رایان کم کم خودش از بین رفت 

بعد از اینکه به رایان شیر خشک دادیم و آزمایش گرفتیم زردیش از 9 به 10 رسیده بود . خانم دکتر بعد از دیدن آزمایش رایان قرص فنوباربیتال تجویز کرد . من با دادن قرص مخالف بودم و بعد از سرچ تو اینترنت واقعا دو دل شدم چون قرص ضد تشنج بود .

دودل بودیم که یکی از دوستانمون  که خودش و همسرش پزشک هستند زنگ زد و ایشون هم گفتند که این قرص ضد تشنج است و ..... دکتر پسرش رو معرفی کرد و ما هم رفتیم پیشش به نظر دکتر خیلی خوب و واردی بود و مثه اینکه کلی در مورده زردی تو کشورهای مختلف تحقیق کرده بود ...........به ما گفت این زردی به خاطره شیره مادره و براش خوب هم هست کاریش نداشته باشین .

خلاصه اینکه ما هم خوشحال شدیم و اومدیم خونه  . آخره هفته احساس کردیم زردی صورتش زیاد شده و دوباره نگران شدیم فردای اون روز رایان همش می خوابید من کلی استرس گرفته بودم که نکنه به خاطره زردیش همش می خوابه .

طاقت نیووردیم و رفتیم بیمارستان طبی کودکان و آزمایش بیلی روبین رو انجام دادیم  آخره شب که جوابش رو گرفتیم از خوشحالی اشک ریختیم اصلا بالا نرفته بود تازه پائینتر هم بود .

تجربه ای که به دست آوردیم این بود که اگه نوزادی هفته ی اول نوزادیش زردی بگیره و تا 20 روزگی کاملا مراقبت بشه که بالاتر از 14 نره بعدش دیگه خطرناک نیست و کم کم خود به خود از بین میره . البته همواره باید مراقب شدت زردی باشیم .

رایان واقعا تا 40 روزگی تغییر زیادی کرد صورتش سفیدتر و تپل تر شده . ما روزه 28 اسفند برای رایان در مرکز بهداشت شفا گستر گیشا تشکیل پرونده دادیم و اون روز شاهزاده کوچولوی ما با وزن 4 کیلو و قد 54 سانت بود

حس مادری واقعا زیباست رایان الان عشق من و باباشه انقدر زندگی رو تحت شعاع خودش قرار داده که زندگیمون کاملا تغییر کرده ( الهی شکر )

راستش اوایل خیلی سخت بود دلیلش هم این بود که من ورضا هیچ کدوم نوزادی رو از نزدیک ندیده بودیم و هیچی در مورده روزهای اول نمی دونستیم برای همین واقعا برامون سخت گذشت . پیشنهاد می کنم کسایی که می خوان بچه دار بشن حتما با کسی که تازه بچه دار شده دوست بشن که کلی به دردشون می خوره .......

پیشنهاد بعدیم اینه که حتما حتما با 2 3 نفر خانم مهربون که خونه دار باشه دوست باشین که بعد از زایمان کمک حالتون باشه . تا می تونین دلشون رو به دست بیارین که بهتون کمک کنن . اینجوری روزهای اول نوزادی بچه تون خیلی شیرین تر میشه هههههههههههههه

یه اشتباهی که روزهای اول کردم این بود که وقت شیر دادن از بالش شیردهی استفاده نکردم چون سر رایان کاملا لق بود و من میترسیدم و حالا احساسی که دارم اینه که مچ دستم داره میشکنه و کمرم از وسط نصف شده ....... فقط نمیدونم چرا مچ پاهام درد می کنه

الان یه هفته ای هست که از بالش شیردهی استفاده می کنم و موقع شیر دادن تکیه میدم حالا دیگه احساس دردی ندارم .

شاهزاده کوچولوی ما یه هفته پی پی نکرد و بعد یه هفته یه پی پی کرد واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خیلی زیاد . البته نگران کننده نیست .بچه ای که شیر مادر می خوره تا یه هفته و حتی 2 هفته کاملا طبیعیه اگر پی پی نکنه .

خصوصیات رایان 40 روزه ی ما :

رایان پسر خوش خنده ای است و وقتی پوشکش رو باز می کنیم بازی میکنه و کلی کیف می کنه ما هم هر روز 3 4 بار بازش میزاریم تا کیف کنه . الهی من فدای دهنه بی دندونش بشم که وقتی میخنده دوست داریم ساندویچش کنیم بخوریم

عشق من واقعا آرومه و ما رو اذیت نمی کنه طفلکم فقط بغلیه و دوست داره تو بغل باشه خیلی گریه نمیکنه و وقتی گریه می کنه یه گریه ای می کنه که صداش تا چند وقت از یادمون نمیره

رایان تا حالا به موسیقی عکس العمل خاصی نشون نداده .

وقتی سوار ماشین میشیم 5 دقیقه ای می خوابه و شیر خوردن تو ماشین هم دوست داره  

از کلاه متنفره و تمام سعیش رو می کنه که کلاه رو در بیاره ولی نمی تونه و حسابی جیغ  می کشه.........

تازه نگاهاش داره هدف پیدا میکنه و دقتش داره بیشتر میشه .

واقعا زوره زیادی داره و مطمئنا به مامانش رفته

یه روز از خواب که بیدار شدم رایان رو توی تختش ندیدم فکر کردم پیشه رضاست نگاه به کالسکش که تو سالن بود کردم دیدم اونجا هم نیست نگران شدم که صداش بلند شد دیدم توی تخته و خودش رو برده زیر لحافش ...

حرکاتش سریع و به نظر زرنگ و شیطون میاد .خدا به دادمون برسه ههههههههههه

پستونک دوست نداره و وقتی دستشویی میکنه لباشو غنچه میکنه و اطرافش رو نگاه میکنه .

امسال اولین عید نوروزه که رایان با ماست . اولین روزه عید انقدر بی قراری کرد که ما از پا افتادیم و هیج جا نرفتیم .


روزه 2 فروردین رایان 40 روزه شد و ما کلی 3 تایی رقصیدیم و شادی کردیم

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:,ساعت 13:57 توسط مامان و بابای رایان|



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت