شاهزاده کوچولوی ما رایان

خاطرات ما با رایان


وقتی باره اولته که مامان شدی یا اگه مثه من قبل از اینکه خودت مادر بشی شاهد بزرگ شدن هیچ بچه ای نباشی

هیچی در مورد مراحل رشد بچه نمیدونی تا زمانیکه خودت لمسش کنی

اولین خبر اینکه بالاخره اولین مروارید رایان در اولین روز سال میلادی نمایان شد و حالا پسرکه ما یه دندونه است .

فکر میکردم چهار دست و پا رفتن سخت ترین مرحله بچه داریه ولی اگه اشتباه نکنم و حرفم بعدها عوض نشه تا اینجا ................ راه رفتن سختره

 بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله شاهزاده کوچولوی ما 20 دی شروع به راه رفتن کرد و ما خیلی خیلی ذوق کردیم و جیغ کشیدیم . چقدر با نمک و شیرین راه رفت دستاشو بالا میگرفت و بین من و بابا رضا قدم بر میداشت و خودش رو از ذوق تو بغلمون مینداخت و ما تو اون لحظه احساس کردیم شیرینترین لحظه زندگیمون داره رقم میخوره

بعد از  3 روز بدون اینکه از ما یا جائی بگیره و راه بره دستاش رو زمین گذاشت و به راه رفتن ادامه داد و الان کاملا مسلط راه میره و کم کم داره دویدن رو یاد میگیره

فقط نمیدونم چه علاقه ای داره که وقت راه رفتن با خودش یه چیزی هم حمل کنه

چند وقتی هست که گاهی از غذاهای خودمون به رایان میدهم برای اینکه غذاهای خودش رو دیگه زیاد نمیخوره ولی هم چنان عاشق ماست و سیب و خرماست .

وقتی 1 ساله بشه دیگه غذاهای ممنوع نداره و با خیاله راحت میتونه از غذاهای ما هم بخوره

توی تخت پارکش هم بازی میکنه ولی از وقتی راه میره دوست داره فقط بگرده و دست به همه چی بزنه

رایان خیلی از حرفها رو متوجه میشه مثلا وقتی بهش میگم توپ هات کو میگه بو و میره پیداشون میکنه و با خودش میاره عاشق بازی با توپه .....شوت های کوچولو میزنه و با توپ راه میره .........وقتی بهش میگیم توپ رو بنداز هم متوجه میشه و میندازه

کلا بیشتر اسباب بازیهاشو میشناسه توپ رو که گفتم ....عروسک دلقک و ماشین و بولینگ و مکعبها رو خوب میشناسه ولی هنوز من رو به عنوان مامان نمیشناسه وقتی بهش میگیم مامان کو انگار هیچی نمیشنوه و به راهش ادامه میده

قبلا ما باهاش دالی بازی میکردیم و حالا اون با ما بازی میکنه میره پشته ما و یهو سرش رو میاره جلو و خودش هم میخنده

باهوشه و کاری که ببینه انجامش میده مثلا یه بار خودکار رو توی سی دی کردم چرخوندم .....الان خودش این کار رو میکنه ......یا یه کارتون بهش دادم وسایلی که توش بود رو یکی یکی بیرون اوردم و رایان هم دقیقا این کا رو کرد خلاصه که بچه ها رو نباید دست کم گرفت

عادت خوابش کاملا روتین شده و صبح ها 10 تا 11 بیدار میشه و بعداز ظهر 2 3 ساعت اگه سکوت کامل باشه میخوابه و شب هم تا 2 دیگه خوابه .

بای بای کردن رو هم یاد گرفته

عاشقه صدای موزیکه و نزده میرقصه از وقتی که راه میره رقصیدنش هم بیشتر شده چون پایکوبی هم میکنه

 دیگه خبری از مرتب بودن اسباب بازیهای توی کمدش هم نیست

 

 

نوشته شده در شنبه 8 بهمن 1390برچسب:,ساعت 2:10 توسط مامان و بابای رایان|



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت