شاهزاده کوچولوی ما رایان

خاطرات ما با رایان


به نام خدا

***** اي كاش از نعماتي كه دريافت مي داريد استفاده كنيد و عشقي كه نصيب تان مي شود را به ديگران منتقل کنید . *****

شرح هفته 26 :

اكنون وزن كودك شما كمي كمتر از 900 گرم و طول بدن او از سر تا پاشنه پا حدود 35.5 سانتي متر است. عصبهاي گوش او در حال تكامل هستند كه در نتيجه به صداهاي مختلف بهتر پاسخ مي دهد. ريه هاي او در حال رشد هستند و او با نفسهاي كوچكش مقادير كمي از مايع آمنيوتيك را تنفس مي كند. اين تمرين براي تولد او و هنگامي كه مي خواهد براي اولين بار با هوا تنفس كند بسيار مفيد است. در صورتي كه كودك شما يك پسر باشد بيضه هاي او در حال حركت به سمت كيسه بيضه هستند كه درچند روز آينده به مقصد نهايي خود مي رسند.

ماه هفتم در کتاب ریحانه بهشتی : ماه اعصاب , انار ناشتا و بادام و خربزه هم از توصیه های غذایی است .

من موندم اگه فصل بعضی میوه ها نباشه چی! ؟

متاسفانه وقتی آزمایش دیابت دادم قند 1 ساعت بعد از خوردن گلوکز بالا بود و دکترم آزمایش مجدد با 100 گرم گلوکز رو نوشت و باز متاسفانه 1 ساعت بعد از 100 گرم هم بالا بود .

آزمایش 100 گرم یکم سخت بود برای اینکه اولا زود بیدار شدیم و ساعت 9 آزمایشگاه بودیم  اول ناشتا خون گرفتند و بعدش 100 گرم گلوکز را با آب مخلوط کردن و خوردم خیلی شیرین بود  1 ساعت بعد از خوردن هم باید آزمایش می دادم اومدیم خونه و خوابیدیم آخه دیشبش ساعت 6 خوابیده بودیم و واقعا چشامون باز نمی شد .

ساعت را کوک کرده بودیم و با صدای زنگ بیدار شدیم و به آزمایشگاه رفتیم و دوباره باید 1 ساعت بعد هم خون می دادم و دوباره اومدیم خونه و خوابیدیم و 1 ساعت بعد دوباره به آزمایشگاه رفتیم و مرحله ی آخر هم 1 ساعت بعد برای آخرین مرحله خون دادم . کلا 4 بار شد , دستم سوراخ سوراخ شده بود و گرسنگی هم فشار می آورد

رضا گفت واسه اینکه  از تو خون گرفتن باید بریم کباب بخوریم تا تقویت بشی

ولی این سختیها حالمون رو گرفت و نتیجه آزمایش یکی از ساعتها را بالا نشون میداد . اگر 2 تا از جوابها بالا بود صد در صد به دیابت بارداری مبتلا بودم .

خلاصه اینکه یکم نگران شدم و نگرانی باعث کاهش وزنم شد که 2 هفته بعدش دکترم دعوام کرد و گفت نگرانی نداره نباید به خودت استرس وارد کنی . 

قرار شد یکبار دیگه آزمایش رو تکرار کنم البته نه با خوردن گلوکز . یه بار ناشتا , 2 ساعت بعد از صبحانه 2 ساعت بعد از ناهار و یه سونوگرافی هم برام نوشت که انجام بدم .

سعی کردم نگرانی رو از خودم دور کنم و مراقبه رژیمه غذاییم باشم و مصرف قند و شکر و شیرنیجات رو حذف کردم .

و واقعا سخت بود  

توی این ماه زیر دلم درد میکرد و احساس می کردم رایان اومده پایینتر و فشارش باعث درد زیر شکمم می شه و اینکه تکرر ادار زیادی داشتم و هر 1 ساعت یه بار به WC میرفتم دیگه کم کم باید اونجا خیمه می زدم

به پیشنهاد رضا به هفت تیر رفتیم و گن بارداری خریدیم و با بستن گن بارداری مثه روزهای پیش شده بودم و دیگه دردی در زیره شکم احساس نمی کردم و کاملا راحت و بدون درد راه میرفتم .

سه ماه آخر بارداری بهتره که از امگا 3 بیشتری استفاده بشه که برای مادر و جنین مفید است .

وقتی 30 هفته بگذره ماه هفتم تموم می شه

نوشته شده در یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,ساعت 17:21 توسط مامان و بابای رایان|



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت