شاهزاده کوچولوی ما رایان

خاطرات ما با رایان


به نام خدا

شاهزاده کوچولوی ما بزرگ شده , جیگر شده , نفس شده نمیدونین چقدر ناز شده از صمیم قلب دعا میکنم خدا به همه کسایی که نینی میخوان یه نینی سالم و ناز بده که واقعا شیرینه .

وزن رایان 6 کیلو شده (شیرخواران از ماه 3 به بعد روزانه 20 گرم وزن اضافه میکنن )و قدش هم 63 شده قربونش بششششششششششششششم من

امروز با تاخیر واکسن 4 ماهگی رو هم زدیم تا الان که خوب بوده و همش در حال چرت زدنه امیدوارم تا فردا حالش خوب باشه .

خانم بهداشت گفت جای واکسن اول کمپرس سرد بزار برای اینکه واکسن آروم آروم جذب بشه و یه دفعه تب نکنه و فردا اگه تب نداشت کمپرس گرم بزار برای اینکه جای واکسن سفت نشه و در ضمن قبل از اینکه واکسن بزنیم تو خونه 2 برابر وزنش قطره استامینوفن دادیم و باید هر 4 ساعت قطره رو بخوره تا تب نکنه خوبیش اینه که همش در حال چرت زدنه و درد رو کمتر احساس میکنه .

از خصوصیات رایان بخوام بگم اینه که خیلی خوشگل شده و دستهاشو کامل به هم میبنده و جغجغه و هر وسیله ای که بهش میدیم دستش میگیره و بعد از چند ثانیه پرتش میکنه

مو و زنجیر گردن و گوشواره رو میکشه در حدی که پاره بشه  عشقه منه

وقتی صداش میکنیم بر میگرده و نگاه میکنه به اسمش عکس العمل نشون میده , کاملا با نگاهش ما رو دنبال میکنه حتی وقتی میکی داره تو خونه راه میره با نگاه دنبالش میکنه و وقتی صدای میکی رو میشنوه لبخند میزنه فکر کنم بچم مثه مامان و باباش عاشق میکی شده .

رایان از کتاب خوشش میاد و وقتی کتاب بهش نشون میدم با علاقه میگیره دستش و نگاه میکنه . کتاب تقویت هوش نوزادان هم که گفته بودم رو کامل نگاه میکنه .

عروسکهایی که موزیک دارن رو خیلی دوست داره با آویز بالای تختش واقعا آروم میشه و از آیینه هم خیلی لذت میبره وقتی میبرم بشورمش تو آیینه کلی به هم نگاه میکنیم و حرف میزنیم و میخندیم .

پی پی کردنش درست شد و گاهی هر روز و گاهی 2 روز یه بار پی پی میکنه و دیگه واسه خارج کردن بادش زور نمیزنه و راحتر آروغ میزنه .

رایان خیلی به لوستر شبها وقتی روشنه نگاه میکنه و وقتی بالای سرم بلندش میکنم خیلی ذوق میکنه

خوابش هم که خیلی وقته تنظیم شده و خوب میخوابه ساعت 12 می خوابه و 6 7 بیدار میشه شیر میخوره گاهی وقتها بیدار میمونه و 1 ساعتی بازی میکنه و گاهی هم میخوابه تا 9 10 .

البته بستگی به این داره که طوله روز خوابیده باشه یا نه اگه غروب بخوابه شب 1 2 میخوابه اگه نخوابیده باشه 11 دیگه کلافه خواب میشه که 12 میخوابه دیگه .

خیلی دقیقه و هر جا که میریم با دقت به همه چی نگاه میکنه

کامل میتونه توی جاش دور بزنه و 180 درجه تغییر مسیر میده هههههههه

با دو تا دستش سینمو میگیره و با ولع شیر میخوره هام هام

10 تا دستش هم همش تو دهنشه و کلی آب از دهنش میاد بیرون میگن نشونه دندون در آوردنه الهی عزیزم

به پهلو هم میشه ولی غلت نمیزنه

عاشقه تلویزیونه و کلی خیره میشه

باباش براش آهویی دارم خوشگله رو میخونه و رایان هم کلی براش میخنده

یکی دو بار هم از خنده ما خندیده

موهاش هم داره میریزه و ایشاالله موهای جدید در میاد

دائیشم خیلی دوست داره و کلا با مردها میونه خوبی داره ههههههههه

وقتی داره شیر میخوره کلی با من حرف میزنه همش میگه او او او اه اه ......

دیگه الان یادم نیست یادم اومد میام اضافه میکنم

یه مهمونی رفتیم همه محو رایان شدن چون یکی یکی به همه با دقت نگاه میکرد همه گفتن چه پسره با شخصیتیه منم گفت پسرمون مهندس کامپیوتره مثه مامان و باباش هههههههههههه

رایان خیلی موقعیت شناسه و میدونه که وقتی جایی میریم باید آروم باشه 6 خرداد عروسی رفتیم خیلی پسره خوب و آرومی بود و گذاشت به مامانش حسابی خوش بگذره .

چند بار هم مهمونی رفتیم که بازم مثه همیشه آقا بود و آروم .البته اینم بگم که همه میگفتن پس اصلا بچه داری برات سخت نیست از بس آرومه ولی گفتم نه بابا اینجوریا هم نیست گاهی خیلی تو خونه شلوغ میکنه ولی همین که جایی میریم ساکته قربونشم میشم من هههههههههه

الان که هوا خوبه بعضی شبها 4 تایی بعضی شبها هم 3 تایی میریم پارک کلی بهمون خوش میگذره جای همه خالی.

راستی از 3 ماهگی به بعد خودم رایان رو حموم میکنم خیلی کیف میده و رایان رو توی وانش میزارم و چون زیره سرش اسفنج داره لیز نمیخوره خلاصه اینکه کلی باهاش حرف میزنم که نترسه و از آب لذت ببره .

رایان هم خوشش میاد و پاشو تو آب میکوبه وقتی هم از حموم میاد بیرون حسابی گرسنش میشه و شیر میخوره و چرت کوتاه میزنه بعد سر حال سر حال میشه و بعد از 2 3 ساعت تخت می خوابه .

اینم چند تا عکس از رایان ما


رایان وقتی از حموم اومده بیرون

رایان با میکی

وقتی خیلی خوشحاله

اینجا میخواد بگه زورم زیاده

از پتو خوشش نمیاد و با پاش میزنه کنار

 

خیلی متفکرانه داره نگاه میکنه به من که چر ا انقدر علاقه دارم عکس بگیرم هههه

نوشته شده در چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:,ساعت 10:6 توسط مامان و بابای رایان|



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت